معنی خرد کردن در مترادف و متضاد زبان فارسی: ریزریز کردن، شکستن، له کردن، درهمشکستن، نابود کردن، تبدیل کردن
بیشترمعنی لغات: بُد: بود / گشودن: باز کردن نکته دستوری: «را»: نقش نمای اضافه؛ نشانه اضافه گسسته؛ دو لب ِ ضحّاک / آرایه های ادبی: روز و شب: تضاد، کنایه از همیشه / دو لب گشودن: کنایه از سخن گفتن . ۶.
بیشترتوضیحاتی درباره واژه change در مفهوم تنوع. - واژه change وقتی به صورت مفرد (a change) استفاده شود به معنی تغییر از چیز، موقعیت یا مکانی همیشگی و تبدیل شدن به چیزی جذاب و جدید است. در فارسی این مفهوم با "محض ...
بیشترشکستن و خرد کردن مواد یا ریز کردن آنها. Break the eggs into a bowl. تخممرغها را درون یک کاسه بشکنید. مطلب مرتبط: عبارات مربوط به گوشت در انگلیسی. BROIL. پختن گوشت و سبزیجات روی توری یا طبقات فر و سرخکن.
بیشترترجمه و معنی انگلیسی کلمه و یا عبارت یا اصطلاح فارسی "دستگاه خرد کنی" عبارت است از grinder.. عبارت های فارسی دیگر که معادل یا مشابه عبارت فارسی "دستگاه خرد کنی" هستند و یا کلمات این عبارت را دارند نیز در ذیل به همراه معادل ...
بیشترخرد کردن، قطعه قطعه کردن، هدر کردن. annihilate (فعل) خرد کردن، نابود کردن، از بین بردن، سربه سر کردن، محو کردن، خنثی نمودن، فنا کردن. extenuate (فعل) تخفیف دادن، خرد کردن، خرد ساختن، کم کردن، رقیق کردن ...
بیشتررویا در شاهنامه ابزار شناخت شهودی و دریچه ای به عالم غیب است. اکثر رویدادهای مهم، پیش از وقوع در خواب به پهلوانان و پادشاهان الهام شده است. فردوسی به تعبیر خواب معتقد بوده و معبران در شاهنامه ...
بیشترجهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید. خرد کردن (فرهنگ معین): از هم پاشیدن، ریزریز کردن، کشتن، نابود کردن. [خوانش: (خُ. کَ دَ ...
بیشترمعنی خرد کردن در فرهنگ معین: از هم پاشیدن، ریزریز کردن، کشتن، نابود کردن. [خوانش: (خُ. کَ دَ) (مص م.)]
بیشترخورد کردن. [ خوَرْدْ / خُرْدْ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) ریزه ریزه کردن. ( ناظم الاطباء ). خرد کردن. - خورد کردن خرمن ؛ درهم کوفتن ساقه و سنبله و جدا کردن کاه از دانه. این عمل آن است که دانه ها را بواسطه جنجل ...
بیشتراعصاب خرد کردن به معنی : اعصاب کسی را بهم ریختن ، کسی را عصبی کردن ،درگیری و ناآرامی است . این اصطلاح در محاوره و لهجه تهرانی رایج است . واژه خرد به معنی : قطعه ، اندک ، کم ، تکه و… است .
بیشترلغت نامه دهخدا. تره خرد نکردن. [ ت َرَ / رِ خ ُن َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول مردم ، بی اعتنایی کامل. کمترین ارزشی برای کسی قایل نبودن : فلان برای توتره خرد نمیکند، یعنی کمترین اعتنایی به تو نمیکند.
بیشترتعبیر خواب دیدن سبزی خرد شده 10 تعبیر خواب سبزی . پاک کردن سبزی تازه در خواب. 1-تعبیر خواب سبزی بدین معناست که اگر در خواب سبزی را ببینید بیانگر شخصی بد ذات و بی ادب است. 2-اگر شخص بیننده خواب در خواب ببیند که سبزی دارد یا کسی ...
بیشتراز سویی با توجه به بند «ی» ماده 5 اساسنامه هیأت رسیدگی به شکایات مناقصه اگر معاملات کوچک و متوسط از از خرد کردن معاملات بزرگ حادث شده باشد قابلیت رسیدگی در آن هیأت را خواهند داشت.
بیشتر12. منبع. لغتنامه دهخدا. نمایش تصویر. معنی. خرد و خمیر کردن. معنی خرد و خمیر کردن . [ خ ُ دُ خ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بقطعات بسیار ریزه شکستن . عربی عجينة، عجين، كعكة، دراهم.
بیشترchop (فعل) خرد کردن، جدا کردن، بریدن، شکستن، ریز ریز کردن، غذا خوردن. cut off (فعل) قطع کردن، جدا کردن، بریدن، زدن، محروم کردن. disconnect (فعل) قطع کردن، جدا کردن، تفکیک کردن، گسستن، منفصل کردن، ناوابسته ...
بیشترله کردن و خرد کردن چیزه های جالب با دستگاه (له کردن توپ رفع استرس) 18.8 هزار بازدید 3 سال پیش 4:52 نگاه کنید که چه اتفاق می افتد، زمانی که یک دستمال توالت در یک دستگاه قوی خرد می شود!
بیشترترجمه "grind" به فارسی. ساییدن, خرد کردن, خاییدن بهترین ترجمه های "grind" به فارسی هستند. نمونه ترجمه شده: All that grinding and stirring, eh? ↔ همه اون خرد کردن ها به هم زدنها, هان ؟. A specific degree of pulverization of coffee beans.
بیشترمعنی و نمونه جمله grind - همراه با مترادف و متضاد، تلفظ صوتی آمریکایی و بریتانیایی، کوبیدن، عمل خرد کردن یا آسیاب کردن، سایش، کار یکنواخت، آسیاب کردن، خرد کردن، تیز کردن، ساییدن، اذیت کردن، آسیاب شدن، سخت کار کردن
بیشتردر صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید. له کردن (لغت نامه دهخدا): له کردن. [ل ِه ْ ک َ دَ] (مص مرکب) خُرد و نرم سائیدن چنانکه گوشت را در هاون. - دک و پوزش را له کردن، خرد وخاکشی ...
بیشتربحران, صداي خرد کردن يا خرد شدن چيزي زير دندان يا زير چرخ وغيره, خرد شدن ... نام نسکی از بیست ویک نسک زند و پازند زندیکان به معنی زندخوانان . (انجمن آرا). اما این گفته بر اساسی نیست و دانای مینوخرد ...
بیشترمعانی دیگر: (در اثر ضربه یا انفجار و غیره) خرد کردن یا شدن، داغون کردن یاشدن، خرد و خاک شیر کردن، متلاشی کردن یا شدن، درب و داغون کردن یا شدن، درهم کوبیدن، از هم پاشیدن، به هم پاشیدن، (جمع) قطعات شکسته، (در اصل) پراکندن، پخش ...
بیشترخرد در فرهنگ ایرانی در متون پارسی میانه. در متون پارسی میانه به دو گونه خرد اشاره شدهاست: آسْنْ خرد به معنی خرد ذاتی و در برابر آن گوش سرود خرد به معنی خرد اکتسابی. در مقاله نهگانه ایرانی در آموزه ایرانیان به نقل از ...
بیشترمعنی خرد شدن . [ خ ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ریزه ریزه شدن . بپاره های کوچک شکستن . (یادداشت بخط مؤلف ). شکستن بقطعات خرد. صِغَر. (دهار). انفراک . (یادداشت بخط مؤلف ) : سؤال منکر را پاسخ آنچنان دادم
بیشترلغتنامه دهخدا. خرد. [ خ ُ ] (ص ) کوچک که در مقابل بزرگ است . (از برهان قاطع). ضد بزرگ . (از غیاث اللغات ) (از انجمن آرای ناصری ) (از آنندراج ). صغیر.
بیشترتعبیر خواب پیاز خرد کردن ، و دادن پیاز به دیگران و درست کردن غذا با پیاز همگی در سایت فال و خواب.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم تعبیر خواب سایت است مورد توجه شما سروران گرامی قرار گیرد ...
بیشتر